|
شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, :: 14:34 :: نويسنده : فرنود
متن آهنگ Un Momento از ایننا البته من از آهنگ و ریتمش خوشم میاد نه از متنش قسمت هایی که juan magan میخونه به زبان اسپانیایی هست که ترجمه دقیقی نتونستم بکنم ، شمنده ! I like the way you are driving your car من از طرز راننگی کاردن با ماشینت خوشم میاد I like the way you`re drinking beer in the bar من از طرز اب جو خوردنت توی بار خوشم میاد You look so sexy , where you’re from, where you are تو نگاه خیلی جذابی میندازی ، از کجای اومده اخه ، کجایی هستی You`re like the sunshine تو مثل تابش خورشیدی Electronic , magnetic , sensual الکتریکی ، مغناطیسی ، شهوانی هستی No quiero que tu pienses que esto es normal نمیخوام بهت فکر کنم این خیلی طبیعی هست I`m trynna tell you travel to the galaxy من میخوام به سفر کهکشان ها برم I`m happy that you`re mine , من خیلی خوشحالم که تو مال من هستی I`m for you , you`re for me من برای تو هستم و تو برای من Un momentoooo فقط یه لحظــــه Un momentoooo فقط یه لحظـــــه Un momentoooo فقط یه لحظـــــه Un momentoooo فقط یه لحظـــــه Yo no se como tu quieres que este hombre cuente نمیدونم چگونه این رو بگم De sangre caliente prendiendo ambiente اینجا محیط روشن و خونگرمی هست Yo se que tus amigas no me pueden ver من میدانم که دوستان خود را میاری تا ببینم ¿Pero que puedo hacer من میتونم انجامش بدم Si te amo a ti mujer? اگه تو بانوی من بشی Camino derecho , sacando pecho درست همین جا بالای قفصه سینه La frente bien alta mirando al techo بالای سر نزدیک به سقف Si te hice daño, ya eso esta hecho که اگه شما به من صدمه بزنید حقیقته Un momentoooo فقط یه لحظـــــه Un momentoooo فقط یه لحظـــــه Un momentoooo فقط یه لحظـــــه Un momentoooo فقط یه لحظــــه ![]() گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه؟ شنگول میگه: کیه؟ گرگه میگه : منم آقا گرگه شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن
روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت: پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم!!
اگه گفتین یه نقطه ابی روی دیوار چیه یه مورچه هه که شلوار لی پوشیده !
یه روز یه خره یه اسب میبینه میگه:کاش درسمو ول نکرده بودم !
اگه گفتین خرگوش وقتی چهار سالش تموم شد کجا میره؟
4 تا مورچه میرن حموم بعد 2 تا میان بیرون ، اگه گفتین اون 2 تا چی میشن؟
یه روز یه قورباغه از یه گربه می پرسه: قورقورقوربانت بشم کلاس چندمی؟ گربه جواب می ده: پیش پیش پیش دانشگاهی
![]() ضرب المثل کامپیوتری
فرنودسوار مترو میشه تفنگ در میاره به راننده مترو میگه برو دبی !!!
تجربه نشون داده وقتی با دوستت دعوات میشه تازه میفهمی چقدر از اسرار زندگیت با خبر بوده !
فرنود اسم بچه شو میزاره رستم و میترسه صداش کنه!
به طرفه میگن مخترع هواپیما رو میشناسی ؟ میگه اره. میگن خوب اسمشوبگو! میگه اونجوری که نه اگه ببینمش می شناسم !!!
تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن اما وقتی میرفتن لب ساحل شورت پاشون می کردن !؟
![]()
دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 20:2 :: نويسنده : فرنود
بامش که نه...
امروز خم شدم و در گوش نوزادی که مرده به دنیا امده بود اهسته گفتم: بخواب که چیزی را از دست نداده ای
گوهر دل را نزن بر سنگ هر ناقابلي ، صبر کن پيدا شود گهر شناس قابلي...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن درجاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد...
خوب هم كه باشی از بس بدی دیده اند ، خوبیهایت را باور نمیكنند ...
آدمی که بی صدا قهر میکند میخواهد که بماند !
به رسم ادب یاد کنیم نه به رسم بی معرفتان ، بی معرفتی . . .
از خوبیهای دیگران برای خودت یه دیوار بساز...
![]()
یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, :: 21:53 :: نويسنده : فرنود
انواع گاز اشک آور برای سرکوب تظاهرات میوه ها موجود است ! . . . ![]() اين كد رو بزني تموم اس ام اسات مفتی ميشه به سلامتی اون کسی که وقتی کنارش راه میری نه به خاطر زیبایی ظاهریش بلکه به خاطر زیبایی درونیش نمی تونی دست از نگاه کردن بهش برداری!
زیبائی شما را به لوازم آرایشتان تبریک میگوئیم !!!
با سلام و کمال افتخار انتصاب بجا و شایسته شما را به سمت وزارت تبریک گفته و امید است با دیدن این اس ام اس لحظاتی خر کیف شده و خود را وزیر احساس کنید.
گاهی وقتا به جای خاموشی در جواب ابلهان ، باید یه مشت بخوابونی زیر چشمش! چون آدمی که ابله باشه ، معنی اون سکوت رو هم نمیفهمه
بند شلوارتم رفيق ولم كني آبروتو ميبرم! جديدترين اس ام اس تهديد آميز سال!!!
میخوای کسی فراموشت نکنه ازش پول قرض بگیر!!!
سعی کنید توی مسائلی که به خودتون مربوطه دخالت نکنید ، دیگران زحمتشو میکشن
نوكيا برگ زرين ديگري بر افتخاراتش اضافه نمود در گوشي هاي نسل جديدش كليدي تعبيه نموده با فشردن آن ،تايپ ميكنه \"فقط يك ايراني مي تواند....\"
![]()
سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, :: 18:21 :: نويسنده : فرنود
اذیت کردن فرنود = ´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶'´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´ ![]()
جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, :: 10:44 :: نويسنده : فرنود
دیگه به من زنگ نزن حالا شناختمت من نمیتونم دیگه با تو باشم ازت بدم میاد بی لیاقت خداحافظ “این آخرین جمله ای بود که همسایمون به شوهرش گفت” میخاستم تو ام در جریان باشی عزیزم !
سفارش یارو به فرزندش : برو مسجد هم نمازت رو بخون هم کفشاتو عوض کن ! شعار بزرگ ژاپنیها: اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی. اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد,تو باید آن را انجام دهی. نسخه ایرنی این شعار: اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد. اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟! . . . . قانون پایستگی واحد : واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند حیف نون بعد از دعوا و جر و بحث با خانمش: اگه بخاطر یارانه ها نبود تا الان میکشتمت ! . قلمراد با یه تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمیگرده به قلمراد میگه اسم توچیه؟! قلمراد، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قُلیدون! ![]()
جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, :: 10:39 :: نويسنده : فرنود
شبی باران ، شبی آتش ، شبی آیینه و سنگم / شبی از زندگی سیرم ، شبی با مرگ می جنگم / تو آتش می شوی بر خرمن احساس تنهاییم / تو را با هر نفس می بویم ، اما باز دلتنگم . ز حال من اگر پرسی ، جز دوری ملالی نیست / ملالی هم اگر باشد ، تو خوش باشی خیالی نیست / نمی دانم که در خاطر بری نام مرا یا نه / ولی این را بدان هرگز خیالم از تو خالی نیست . یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود گفت یارب از چه خارم کرده ای؟ بر صلیب عشق دارم کرده ای؟ خسته ام زین عشق دل خونم نکن من که مجنونم،تو مجنونم نکن
![]()
پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 17:59 :: نويسنده : فرنود
پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : فرنود
![]() |